مقدمه
مدارا و
نرمش به عنوان یک اصل ارزشی قرآنی در زندگى سیاسى و اجتماعى پیامبران از منزلت
ویژهاي برخوردار بود و در مناسبتهاي گوناگون به آن عمل مىکردند. بدون تردید همه
پیامبران الهی در تبلیغ رسالت خویش با انواع دشمنیها و لجاجت هاي معاندان و منکران
دین روبرو شدهاند. مأموریت اولیه پیامبران تبلیغ دین بود ولی آنگاه که از سوي
دشمنان مورد تهدید قرار میگرفتند مجبور به مبارزه و پیکار میشدند. اما گاهی
موقعیت و شرایط به گونهاي در میآمد که پیامبران سیاست نرمش و یا وضعیت مسالمتآمیزي
را اعمال میکردند که از آن به نرمشقهرمانانه تعبیر میشود؛ زیرا در خود این نوع
نرمش پیروزي بر خصم نهفته است. در تفکر اسلام ناب، انزواطلبی و قطع رابطه با دولتها
و کاهش ارتباط با دنیا جایی ندارد؛ رویکرد نرمشقهرمانانه نیز اساساً در اصول
سیاستگذاری خارجی نظام اسلامی پایهگذاری شده و منبعث از رفتار سیاست خارجی
پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) در صلح حدیبیه و یا حتی سیاست درهای باز
در طول جنگ تحمیلی (که مبدع آن نیز خود مقاممعظمرهبری بودند) است؛ بنابراین
ضروری است تا با مبانی و آثار این نرمش آشنا شده
تا مشخص گردد چه رابطهی بین نرمش قهرمانانه وجود دارد؟ آیا نرمش قهرمانانه
یکی از مصادیق مقاومت است؟
در زمینه
پیشینه نیز با جستجوهای انجام گرفته در آثار پژوهشگران در میان کتب و در سایتهای
نور مگز و ایراندک میتوان به برخی از آثار نگاشته شده اشاره نمود: مقاله نرمشقهرمانانه
در دیپلماسی خارجی از منظر فقه سیاسی نوشته رضا سلیمانی و دو نویسنده دیگر که در
آن بدون تعریفی از نرمشقهرمانانه، اشارهای به صلح امام حسن (علیه السلام) و سپس
به بیان مبانی فقه سیاسی این نرمش پرداخته شده است. و یا پایان نامه با عنوان
مصادیق نرمشقهرمانانه در سیره انبیاء الهی از منظر قرآن نوشته امیرحسین پور عسکر،
که در ابتدا به تعریفی از نرمشقهرمانانه، سیره، صلح، و چند راهکار برای رسیدن به
صلح اشاره شده و در بخش آخر مصادیقی از زندگی برخی پیامبران و شیوه رفتارشان در
برخورد با مخالفان بیان شده است. مقاله با عنوان مروری بر نرمشقهرمانانه در قرآن
با تکیه بر کلام رهبری نوشته فاطمه مریدی که بعد از بیان تعریفی از نرمشقهرمانانه
در کلام رهبری آیاتی که بیانگر این نرمش هستند ذکر نموده، به شرایط و ویژگیهای
نرمشقهرمانانه اشاره کرده و به طور خلاصه مصادیقی از این نرمش را بیان کردهاست.
اما مقاله حاضر بر خلاف کارهای نگاشته شده به رابطه تاکتیک نرمش قهرمانانه با
دیپلماسی مقاومت پرداخته است تا با تبیین آثار اثبات نمایید؛ نرمش قهرمانانه همان
مقاومت است؟ از این رو به منظور پاسخگویی به این سوال روش توصیفی و
تحلیلی ابتدا بحث مفهومشناسی و سپس مبانی و آثار نرمش قهرمانانه تبیین میشود.
مفهومشناسی
در این قسمت
برخی واژگان مهم تحقیق را مفهوم شناسی نموده و معنای مورد نظر در پژوهش حاضر را
بیان مینماییم.
2 -1) نرمشقهرمانانه
نرمشقهرمانانه
از جمله اصطلاحات مهم و جدید ادبیاتسیاسی است که توسط رهبر انقلاب مطرح شد؛ این
عبارت به معناي حرکت در چارچوب منطق، استدلال و حکمت است. نرمشقهرمانانه در عرصۀ
دیپلماسی بر زیر ساختهایی استوار است که بدون آنها هیچگونه نرمشی در برابر دشمن
مجاز نخواهد بود؛ طبعا بهترین مفسر این تعبیر کسی است که آن را به کار برده است.
بهترین بیان در توضیح نرمشقهرمانانه تحلیل رهبر معظم انقلاب است که با استناد به
آیۀ شریفۀ «وَ مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو
مُتَحَیِّزاً اِلی فِئَۀ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله» (انفال/16) «نرمشقهرمانانه»
را به معنای «مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود» گرفته است، به اين معنا كه
سالك راه خدا به سمت آرمان هاي گوناگون و متنوع اسلامي كه حركت مي كند به هر شكلي
و به هر نحوي هست، بايد از شيوه هاي متنوع استفاده كند براي رسيدن به مقصود زیرا
«هرگونه حرکتی - چه حرکت به جلو، چه حرکت به عقب، مثل میدان رزم نظامی باید به
دنبال رسیدن به اهدافِ از پیش تعیین شده باشد. اهدافی وجود دارد؛ نظام اسلامی در
هر مرحلهای یکی از این اهداف را دنبال میکند، برای پیشرفت، برای رسیدن به نقطۀ
تعالی و اوج، برای ایجاد تمدّن عظیم اسلامی؛ باید سعی کند به این هدف در این مرحله
برسد» (خامنهای، بیانات: 29/8/1392).
ایشان در
صحبت های دیگری فرمودند: نرمشقهرمانانه به معناي حركت با حفظ اصول و ارزشهاي
انقلاب، بدون هيچگونه عدول از آرمانهاي انقلاب است. نرمشقهرمانانه يعني يك
استراتژي و استفاده از اصل غافلگيري براي رسيدن به اهداف و آرمانها. بايد طوري عمل
كنيم كه ضمن رسيدن به حقمان، مقابل هرگونه سوء استفاده و برداشت غيرمنطقي و
غيراصولي طرف ديگر بايستيم(خامنهای، بيانات، 92/06/26).
به عبارت
دیگر نرمشقهرمانانه يعني كوتاه آمدن تاكتيكي در يك حوزه خاص براي مؤثرتر شدن و
قدرتمندتر شدن مقاومت استراتژيك در حوزه هايي بسيار مهم تر و كلان تر؛ و اساساً
ماهيتي تاكتيكي دارد نه استراتژيك و يك طراحي كوتاه يا ميان مدت براي محقق كردن
هدف هايي بلندمدت است. بنابراین «نرمشقهرمانانه» به معناي تسلیم و سازش نیست.
2 – 2)
دیپلماسی
واژه
دیپلماسی (Diplomacy) در اصل از فعل یونانی دیپلم (Diploum)
گرفته شده است که به معنای «تا کردن» است. کلمه دیپلما (Diploma)
نیز از فعل مذکور، مشتق شده و حاکی از نوشته تا شده یا طومار مانندی است که به هر
کس اعطا میگردید، از امتیازات خاصی برخوردار میشد. بعدها این کلمه به منشور یا
سندی که به فرستادگان دولتها داده میشد، اطلاق گردید. به تدریج با مبادله افزون
تر این اسناد، لزوم استخدام افراد مجربی که به نگاهداری و تنظیم آنها بپردازند،
بیشتر احساس شد. از آن پس آنها را دیپلمات (Diplomat)
و حرفه آنها را دیپلماسی نام نهادند. کاربرد کلمه دیپلماسی به مفهوم فعلی آن به
اواخر قرن هجدهم باز میگردد. واژهای که در ارتباط مستقیم با واژه دیپلماسی است،
«سیاست خارجی»است، این واژه در حقیقت ناظر به اهداف، مبانی، اصول و ارزش های حاکم
بر سیاست یک کشور در عرصه خارجی است. به عبارت دقیق تر، سیاست خارجی به دنبال
ترسیم اهداف و آرمان های یک نظام سیاسی در حوزه خارجی آنست؛ اما واژه دیپلماسی
ناظر یه ابزار، امکانات و یافتن شیوههایی برای دستیابی به آن اهداف و آرمانها
است. (ر.ک: شباننیا، 1396، ص23)
در جای دیگر
آمده است: «دیپلماسی وسیلهای است که سیاست خارجی با بهرهگیری از آن، به جای
جنگ، از راه مذاکره به هدف های خود میرسد.» (ر. ک: سجادی، 1389، ص20)؛ بنابراین
دیپلماسی را بهعنوان فن اداره سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بینالمللی و همچنین
حلّ و فصل اختلافات بینالمللی از طریق مسالمتآمیز، توصیف کردهاند.
2 – 3)
رابطه نرمش قهرمانانه و دیپلماسی
گسترۀ سیاست
خارجی، عرصه نرمش های قهرمانانه است و در پاره ای از موارد و تحت برخی شرایط، بروز
چنین نرمشی در برخورد با دشمن ضرورت مییابد؛ نمونۀ تاریخی آن را هم میتوان در
صلح امام حسن مجتبی(علیه السلام) و پیش از آن نیز در صلح حدیبیه جست وجو کرد. در
دوران حاضر نیز کاربرد این عبارت توسط مقام معظم رهبری یک بار دیگر ماهیت این نوع
نرمش را در برابر اذهان و نگرش های دانشوران قرار داده است( خامنهای، بیانات،
26/6/1392).
نرمش
قهرمانانه بخشی از یک دیپلماسی است که میگوید کلمات، حرکات و حتی ویژگی هاي چهره
و صدا باید حکایت از تعاملی داشته باشد که مورد نیاز است. نرمش قهرمانانه در عرصه
دیپلماسی را باید نوع خاصی از صلح طلبی در عرصه دیپلماسی دانست؛ از این رو از آنجا
که نظام اسلامی در حوزه بين الملل، داعيه دار حفظ حقوق بشر، مساوات و صلح است،
اقتضای آموزه های وحدت طلبی دین اسلام، مصالح حفظ نظام اسلامی، ادلّه صلح از قبيل
آیات « وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذي
أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ» و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا
برای تو کافی است. او همان کسی است که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد.
(انفال/62) و آیه « وَ إِنْ جَنَحُوا
لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ
الْعَليمُ» و اگر به صلح گرایيدند، تو بدان گرای و بر خدا توکل نما که او
شنوای داناست (انفال/61) و سيره معصومين(علیهم السلام) از جمله مصلحت اندیشی آنان
است.
رهبر معظم
انقلاب اسلامی در تبیین این دیپلماسی میفرمایند: «عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و
درخواست مذاکره و مذاکره است، اما همه این رفتارها باید در چارچوب چالش اصلی فهم و
درک شود. با مسئله ای که سال های پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم، چرا که این
حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است اما با پایبندی به یک شرط اصلی. درک ماهیت
طرف مقابل و فهم صحیح هدفگذاری او، شرط اصلی استفاده از تاکتیک نرمش قهرمانانه
است. یک کشتی گیر فنی نیز برخی مواقع به دلیل فنی نرمش نشان میدهد، اما فراموش
نمی کند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست....» (خامنهای، بیانات: 26/6/92)؛ بر
طبق مثال روشن مقام معظم رهبری درباره فن کشتیگیر، این عمل یک اقدام اعتمادساز یکجانبه و بیهدف
نخواهد بود، بلکه رفتاری سیاسی و مقطعی برای نیل به هدفی مشخص است. شاید مثالی که
رهبری در سخنان خود زدند بهترین راه برای درک حقیقت نرمش قهرمانانه باشد. نرمش
قهرمانانه بخشی از راهبرد مقاومت و یکی از اجزای درونی سیستم سیاست خارجی و اقتصاد
مقاومتی است نه مفهومی در عرض یا در مقابل آن. نرمش قهرمانانه فقط وقتی معنا پیدا
میکند که در چارچوب یک راهبرد مقاومتی کلان فهم شود.
این مانور هنرمندانه به حرکت های کشتی گیری میماند
که با حریف خودش در حال کشتی گرفتن است و بنا به ضرورت، در یک جاهایی به دلیل فنّی
از خودش نرمش نشان میدهد. (ر. ک: خامنهای، بیانات: 26/6/1392). یا به برخوردی
تیزتر از شمشیر، نرم تر از حریر و سخت تر از سنگ و پولاد در برابر دشمن را میماند
که با استقامت و پایداری در مواضع اصولی دشمن را متحیر و سرگردان سازد ( خامنهای،
بیانات: 17/5/ 1375)؛ رویکرد «نرمش
قهرمانانه» این فرصت را به دیپلماسی میدهد تا عناصر مادی قدرت، شامل جغرافیا،
منابع طبیعی، توسعهی اقتصادی، جمعیت و... و همچنین عناصر غیرمادی قدرت نیز شامل
فرهنگ ملی، پیشینه تاریخی، ارزشها و هنجارهای ملی و توان گفتمانسازی انقلاب
اسلامی ایران را به خدمت بگیرد. در واقع اساساً دیپلماسی صحیح، همان «نرمش
قهرمانانه» است که بتواند فارغ از اعلام مواضع صرف، با بهرهگیری از منابع ملی
قدرت، توان چانهزنی خود در دفاع از منافع ملی را افزایش دهد.
2 -4)
مقاومت
ریشه لغوی
استقامت «قوم» به معنای استمرار و پایداری در راه است(فراهیدی، 1410 ق، 5/ص233).
همچنین در فرهنگهای فارسی این واژه به معنای پافشاری،
ایستادگی، استقامت، پایداری و با کسی برابری کردن (دهخدا، 1361: 13/ ۱812) یا به ایستادگی کردن و ضدیت کردن
(انوری،1381، ج4: ص979)معناشده است. در مفهوم استقامت، دوام ثبات و انجام درست فعل مدنظر است. به عنوان مثال مرحوم
طبرسی فرموده اند استقامت همان ادای مأموریت و رساندن آن و جلوگیری از منهیات الهی
است(طبرسی، ب،1380ش، ج۵: ص304). مرحوم علامه طباطبائی بر این
باورند که؛ استقامت معنایش این است که انسان همواره بر طریق مستقیم که راه متوسط
میان افراط و تفریط است باشد و منظور از امر به استقامت، اعتدال و نهی از افراط و
تفریط است. (طباطبایی، 1417ق، ج11: ص49).
آیت الله
مکارم در این زمینه میفرمایند استقامت در اصطلاح، تطبیق دادن عمل یا روح دین است
و کرامتی است که خدای تعالی پارهای از آن را به بندگان مخلص خود تخصیص داده است
(مکارم شیرازی، 1485، ج2: ص425). در جای دیگر آمده است؛ استقامت در اصطلاح مقاومت
انسان در برابر مصایب و آلام میباشد و برای رسیدن به هر نوع هدف، استقامت و
پایداری لازم است چون بدون استقامت چه در امر مبارزه و چه در کارهای عادی نمیتوان
به نتیجه رسید (تهرانی، 1391، ص42). مقاومت میتواند در عرصههای مختلف سیاسی،
اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی قابل طرح باشد که با توجه به
توضیح دیپلماسی مراد این نوشتار اصطلاح
مقاومت سیاسی است؛ پس از مشخص شدن مفاهیم کلیدی در ادامه ابتدا مبانی و سپس آثار
نرمش قهرمانانه توضیح داده خواهد شد.
مبانی قرآنی نرمشقهرمانانه
بر طبق آیات
قرآن حفظ عزت، نفیسبیل، پایبندی به اصول و آرمانهای اسلامی و عقلانیت از مهمترین
مبانی نرمش قهرمانانه است که باعث میشود نرمش قهرمانانه نمودی از مقاومت سیاسی
محسوب شود.
3 -1) حفظ عزت
عزت اسلامی
یكی از اساسیترین اصولی است که کشورهای اسلامی هنگام بستن معاهدات بين المللی
باید به آن توجه کنند که در روابط دیپلماسی، متناظر با رکن قهرمانانه بودن نرمش
است. لذا از آنجا که ممکن است نرمش در برابر دشمن از روی ضعف و ذلت صورت گیرد،
لازم است به وصف «قهرمانانه» مقید گردد تا از انواعی که با «سازش و کوتاه آمدن»
ملازمت دارد، جدا گردد؛ مراد از «نرمشقهرمانانه» نرمش و انعطافی است که در میدان
مبارزه با دشمن و از روی زیرکی، هوشمندی، شجاعت و قهرمانی و در کمال عزت و اقتدار
انجام میگیرد به گونهای که سبب شود انسان سریعتر و آسانتر به مقصد برسد.
براساس اصل
عزت اسلامی، نخست: مسلمانان و جامعه اسلامی عزیزند: «و لِلّهِ العِزَّةُ و
لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنین» «و عزت از آن خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان
است.» (منافقون/8) خداوند سبحان آنها را عزیز میخواند و به هیچ وجه اجازه نمیدهد
عزت و شوکت آنان خدشهدار شود؛ دوم: خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچگونه راه
نفوذی برای کفار بر مسلمین باز نگذارده و هرگونه راه تسلط کافران بر مسلمانان را
بسته است: «و لَن یجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً» «خداوند هیچراهی
را برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است». (نساء/141)؛ همچنین در برخی آیات
قرآن از اتکاء مسلمانان به کافران و دولتهای غیر اسلامی برای رسیدن به عزت و شوکت
دنیوی نهی نموده میفرماید: «الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ
دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّۀ فَإِنَّ الْعزَّۀ لِلَّه
جَمیعاً» «کسانی که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب میکنند؛ آیا عزت و
آبرو نزد آنان میجویند؟ با اینكه همه عزتها از آن خداست؟» (نساء/139)
بنابراین
عزّت در برقرای ارتباط با دشمنان و تکیه و اعتماد با دشمنان به دست نمیآید.
همچنین جامعۀ اسلامی و مسلمانان باید در کمال عزّت و اقتدار و شوکت زندگی کنند و
ابّهت آنان چشم کفار و مشرکان را پرکند؛ به گونهای که، دشمن در آنان طمع نورزد و
جرئت و جسارت تعرّض به آنان نیابد؛ این مبنای اساسی هم در جبهه مقاومت و هم در
نرمش قهرمانانه یکی از مبناهای اصلی و مهم است.
همچنین اصل
عزت اسلامی و سیاست دینی در سيره و گفتار معصومين (علیه السلام) نيز مبنای سياست
گذاری خارجی است؛ برای مثال، در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمدهاست:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کلَّهَا وَ
لَم یفَوِّضْ إِلَیهِ أَنْ یکونَ ذَلِیلًا، أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ
وَ جَلَّ یقُولُ: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤْمِنِینَ؛
فالْمُؤْمِنُ یکونُ عَزِیزاً وَ لَا یکونُ ذَلِیلًا. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ
الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ إِنَّ الْجَبَلَ یسْتَقَلُّ منْهُ
بالْمَعَاوِلِ وَالْمُؤْمِنَ لَا یسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ شَیءٌ» (مجلسی، 140۳، ج۶۴: ص۷۲)؛
«خدا همه امور مؤمن را به وی واگذارده کرده است، لیکن اجازه نداده است که خوار و
ذلیل باشد؛ آیا نشنیدی که خدا میفرماید: «عزت مخصوص خداست و پیامبر و مؤمنان.»؟
این است که مؤمن عزیز است و ذلیل نخواهد بود. آنگاه فرمود: «مؤمن عزیزتر و
نیرومندتر از کوه است»؛ از کوه با کلنگ میتوان چیزی کند، ولی از دین مؤمن هیچ چیز
نمیتوان کاست.»
بنابراین،
در اتخاذ تاکتیک نرمشقهرمانانه در سیاست خارجی نباید عزت نظام اسلامی دچار خدشه
شده و به حاشیه رانده شود. رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای در این باره میفرماید:
«معنای عزت این است که جامعه و نظام اسلامی، در هیچیک از برخورد های بینالمللی
خود، نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود.» (بیانات مقاممعظمرهبری
9/11/1368). ایشان در صحبتهای دیگری میفرمایند: نرمشقهرمانانه همواره با اقتدار
و قدرت همراه است: به كار بردن قهرمانانه در اين عبارت، خود گوياي تسلط و قدرتخواهي
است. بازيگر عرصه نرمشقهرمانانه با داشتن اقتدار و قدرت لازم و در اختيار داشتن
گزينههاي متعدد، زير بار زور و ذلت طرف مقابل نمي رود و با حفظ تمامي منافع خود
به سمت و سوي رشد و پيشرفت گام بر ميدارد. نظام اسلامي در هر مرحلهاي يكي از اين
اهداف را دنبال مي كند، براي پيشرفت، براي رسيدن به نقطه تعالي و اوج، براي ايجاد
تمدن عظيم اسلامي بايد سعي كند به اين هدف در اين مرحله برسد. (بيانات مقاممعظمرهبري،92/8/29)
عزت در
روابط خارجی دولت اسلامی، بیانگر برتری تعالیم و بالتبع جوامع اسلامی است. آیاتی
که بر عزت مؤمنان و مسلمانان دلالت میکنند و هم چنین حدیث مشهور «إعتلاء»
«اَلْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه» (ابن بابویه، 1413ق، ج4: ص334).
(اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد) از مستندهای این اصل به شمار میرود.
عزّت اسلامی در روابط خارجی، به جامعیت، کمال و مقبولیت دین اسلام نظر دارد که
خداوند آن را کاملترین و برترین دین برشمرده و آشکارا بر عدم مقبولیت غیر آن
تأکید میکند. بنابراین دولت اسلامی باید به گونهای سیاستگذاری و رفتار کند که
این اصل، مخدوش و یا کمرنگ نشود. (ر.ک. سجادی، 1389، ص60)
3 –
2) نفی سبیل
عنوان «نفی
سبیل» برگرفته از متن آیه قرآن است؛ خداوند میفرماید: «لَن یَجعَلَ اللهُ
لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً» «خداوند هیچ راهی را برای تسلط کافران بر
مؤمنان قرار نداده است». (نساء/141)
«قاعدۀ نفی
سبیل»، یکی از قواعد فقهی است بر اساس این قاعده دشمنان نباید هیچگونه تسلطی بر
مسلمانان داشته باشند. سلطۀ بیگانه بر اسلام و مسلمانان سبب ذلت آنان گشته و شکوه
و بزرگی آنان را خدشهدار میکند. (موسوى بجنوردى، 1401 ق، ج1: ص291)
پس هر جا
کافران بر مؤمنان و مسلمانان تسلط یابند؛ ممنوع خواهد بود. بر این اساس، آیه نفیسبیل،
اساس روابط خارجی دولت اسلامی است و حتی بنابه گفته برخی از پژوهشگران بر سایر
آیات حکومت دارد و حاکم بر ادلۀ اولیۀ احکام است؛ یعنی مفهوم آنها تا جایی درست
است که موجب تسلّط کفار بر مسلمانان نشود؛ در غیر این صورت، این قاعده جلوی آن
ادله را میگیرد و مفاد خودش را بر مفاد آن ادله مقدم میکند؛ (موسوى بجنوردى،
1401 ق، ج1: ص29۲) بنابراین
روابط خارجی اسلام با غیر مسلمانان باید به گونهای تنظیم شود که زمینههای سلطه و
برتری کافران بر مسلمانان فراهم نیاید، در غیر اینصورت روابطی نامشروع و فاقد
پشتوانه شرعی خواهد بود.
برخی از
مفسران برای نفی سلطه کافران و عدم جواز آن به این آیه استدلال نمودهاند: «یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تتَّخِذُوا بطانَۀ مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ
خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما
تُخْفی صدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کنْتُمْ
تعْقِلُونَ» «ای اهل ایمان، از غیر خودتان، (دوست و) همراز مگیرید. (آنان) از هیچ
نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و
سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینه هایشان نهان میدارد، بزرگ تر است. درحقیقت، ما
نشانه ها (ی دشمنی آنان) را برای شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید.» (آل عمران/118)؛
برخی بر این باور هستند که مقصود از «بطانه» دوستی و قرابت است بنابراین برای
مسلمانان جایز نیست که کافران را دوست و همراز و صاحب اسرارشان بدانند. عدم جواز
این مسئله به این دلیل است که موجب سلطه کافران بر مسلمانان میشود. (ابنعربی، بي
تا، ج4: ص738)
استدلال
قرآن کریم چنین است: «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً
فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّی یهاجِرُوا فی سبیلِ اللَّهِ فَإِنْ
تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجدْتُمُوهُمْ وَ لا تتَّخِذُوا
منْهُمْ وَلِیا وَ لا نصیراً» همان گونه که خودشان کافر شدهاند، آرزو دارند (که
شما نیز) کافر شوید، تا با هم برابر باشید. پس زنهار، از میان ایشان برای خود،
دوستانی اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. پس اگر روی برتافتند، هر کجا
آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان؛ و از ایشان یار و یاوری برای خود
مگیرید. (نساء/89).
«إِن
یَثْقَفُوکُمْ یکُونُوا لَکمْ أَعداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ
أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تکْفُرُونَ» اگر آنها بر شما مسلّط
شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدی کردن نسبت به شما میگشایند،
و دوست دارند شما به کفر بازگردید! (ممتحنه/2)
حضرت امام
خمینی (ره) با اهتمام جدی بر این اصل، هر نوع روابط و قرارداد بینالمللی که به
نقض و نادیده گرفتن آن منجر شود بی اعتبار دانسته و انعقاد چنین معاهده هایی را
تحریم میکند لذا ایشان نفیسبیل را فراتر از یک نظریه سیاسی و امری لازم الاجرا
در روابط خارجی میداند. (ر .ک :تحریر الوسیله ج1: ص485)
بر اساس
نگرش قاعده نفیسبيل به مسئله، اتّخاذ سياست نرمشقهرمانانه هرگز از روی ضعف نظام
اسلامی و ناتوانی در برابر فشارهای دشمن و به عبارت بهتر، اضطرار و ضرورت نخواهد
بود. از این منظر، «نرمشقهرمانانه» سبيل و راه سازش برای سلطه کفار بر مسلمين
تلقی نمیگردد همانطور که در جبهه مقاومت نیز این تلقی وجود دارد.
3 – 3)
پايبندي به اصول و آرمانهای اسلامی
گرچه انعطاف
در سیاست، به ویژه در سیاست خارجی امری ضروری و لازم است اما انعطاف بر سر اصول،
به هیچوجه مصلحت نیست، وقتی کفار به وسیله ابوطالب عمویپیامبر به پیامبر پیشنهاد
کردند که دست از تبلیغ دین برداشته و خدا را فراموش کند تا از ثروت بینیازش کرده
و به حکومتش برسانند؛ پیامبر در جواب فرمودند: «وَ اللَّهِ لَوْ وُضِعَتِ
الشَّمْسُ فِی یمِینِی وَ الْقَمَرُ فِی شِمَالِی مَا تَرَکتُ هذَا الْقوْلَ
حَتَّی أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَهُ» (مجلسی، 1403ق، ج9: ص143)؛ «به خدا
سوگند! اگر خورشید در جانب راست من قرار گیرد و ماه در جانب چپم، از گفتن این سخن
(دعوت به دین توحید و عدل) باز نمیایستم، تا آن را به جریان اندازم، یا در راه آن
کشته شوم.» یعنی علاوه بر کره زمین، دیگر کرّات را نیز در اختیارم قرار دهند عقیده
من عوض نخواهد شد. پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) در مقابل اصول نه باج میپذیرد
و نه باج میپردازد. البته انعطافهای تاکتیکی در جهت حفظ اصول و تثبیت آن از
پیامبر دیده شد. مثلا روزی ابوجهل به رسولخدا (صلیالله علیه و آله و سلم) گفت:
ای محمد دست از دشنام دادن به خدایان ما بردار تا ما نیز به خدای تو ناسزا نگوییم،
به دنبال این پیشنهاد آیه نازل شد که «وَ لاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ
دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم» «شما مؤمنان به آنان
كه غير خدا را مىخوانند دشنام مدهيد تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را
دشنام گويند.» (انعام/108) و از آن پس پیامبر از دشنام دادن به خدایانشان جلوگیری
فرمود تنها به دعوت آنان به خدای متعال اکتفا کرد. و یا وقتی نمایندگانی از «ثقیف»
از حضرت درخواست میکنند تا آنها را از شکستن بت هایشان به دست خود معا بدارد،
حضرت میپذیرد. اما وقتی همان ثقیف از حضرت میخواهند تا اجازه فرماید تا سه سال
بت «لات» را خراب نکنند و نماز نخوانند؛ حضرت زیر بار نمیرود. (رک مجلسی، 1403ق،
ج18: ص203)
در نتیجه
پرستش خدای متعال و مبارزه با بت، اصل است، لذا قابل معامله و اغماض نیست؛ اما
شکستن بتها به دست بتپرستان قابل اغماض و انعطاف است لذا پذیرفته میشود.
مقاممعظمرهبری
خطاب به دیپلماتهای نظام میفرمایند: «نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامىایران در
جهان باید تیزتر از شمشیر، نرمتر از حریر و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصهی
سیاست خارجى میدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد.
بنابراین دیپلماتهاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند و استقامت و
پایمردى حضرت امامخمینى (ره) را الگوى خود قرار دهند. (خامنهای، بیانات:
17/5/1375).
بنابراین
نرمشقهرمانانه همانند جبهه مقاومت به معنای حرکتی صحیح و منطقی در دیپلماسی با
حفظ اصول و آرمانهای انقلاب برای دستیابی به اهداف مورد نظر است، نه اینکه به
معنای عبور از خطوط قرمز، برگشتن از راهبردهای اساسی، بیتوجهی به آرمانها یا دست
برداشتن از آرمانها و هدف های نظام اسلامی باشد، تا نظام اسلامی به عقبنشینی از
اصول و آرمانهای خودش متّهم گردد.
3 – 4)
عقلانیت در نرمشقهرمانانه
مبنای دیگر
نرمشقهرمانانه با دشمن، اصل عقلانیت و خردمندی است؛ عقل سلیمِ انسان حکم میکند
در برخی از وضعیتها در برخورد با دشمن از تاکتیک نرمشقهرمانانه استفاده شود؛
چنان که رسولخدا (صلیالله علیه و آله و سلم)
خطاب بهابن مسعود میفرمایند: «یا ابنَ مسْعُودٍ! إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا
فَاعْمَلْ بِعِلْمٍ وَ عَقْلٍ، وَ إِیاک وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلًا بغَیرِ
تَدْبِیرٍ وَ عِلْمٍ؛ فَإِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: «وَ لا تَکونُوا کالَّتِي
نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً...» (مجلسی، 1403ق، ج74: ص110)
«ابن مسعود! هر گاه بخواهی کاری انجام دهی، آن را از روی دانش و خردمندی انجام
بده؛ و از آن بپرهیز که کاری را نادانسته و بدون تفکر و تدبر انجام دهی؛ زیرا که
خداوند بزرگ میفرماید: «و چون آن كس كه رشته خود را از پس تابيدن پنبه و قطعه
قطعه كند مباشيد...» (نحل/92).
بدیهی است
که این حکم عقل برپایه قاعده اهم و مهم استوار است؛ بدین معنا که با سنجیدن اوضاع
و موقعیت حاکم به این نتیجه میرسد که مصلحتی مهمتر در بین است و شرایط اقتضا میکند
به صورت تاکتیکی شیوه مبارزه با دشمن را تغییر دهد و از درِ نرمشقهرمانانه وارد
میدان شده و کشور و نظام را در موقعیتی حساس از موانع و خطرهای احتمالی عبور دهد.
از اینرو است که شاید بتوان در این گفتار علوی از نقش خردورزی در راهگشا بودن این
گونه یاد شده است: «الْعَقْلُ یهْدِی وَ ینْجِی؛(تمیمی آمدی،1410ق، ص124)؛عقل،
هدایت میکند و نجات میدهد». عقل، هم نقش هدایتی و روشنگری دارد و به انسان کمک
میکند که باید در وضعیتی خاص این گونه عمل کرد و هم در نقش یک منجی انسان را از
مخمصه و مانع عبور میدهد. این سخن، یعنی زیرک بودن و زیر نظر داشتن حرکات دشمن؛
یک عنصر حزبی و سیاسی باید تحرکات دشمن را رصد کرده و دقیقاً آن را تجزیه و تحلیل
کند و روشهای او را در مقابله و جنگ سیاسی بشناسد.
3 – 5)
دور اندیشی در نرمشقهرمانانه
حاکم سیاسی
با سنجیدن موقعیت و با رعایت مصالح عمومی کشور و نظام اسلامی باید از اصل تدبیر و
آینده نگری بهره گرفته، بهترین تصمیم را اتخاذ کرد و بدین وسیله نظام را از موانع
و خطرها با سلامتی عبور داد.
از این اصل
در روایات نیز یاد شده است؛ بر پایه این اصل، نرمش با دشمن نشانه آینده نگری است.
در روایاتی از امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «الْحَزْمُ النظَرُ فی
الْعوَاقِبِ وَ مُشَاوَرَةُ ذَوِی الْعُقُولِ» (تمیمیآمدی، 1410ق، ص105)
«دوراندیشی آن است که در عاقبت کارها اندیشیده و با خردمندان مشورت شود».
برپایه اصول
و مبانی یاد شده، استفاده از راهبرد نرمشقهرمانانه در برخورد با دشمن در سیاست
خارجی امری جایز و خردمندانه است؛ منتها مهم آن است که این نرمش با حفظ اصول و
معیارهای دینی و مکتبی صورت گرفته و عزت و شوکت اسلام و نظام اسلامی خدشه دار
نشود. همانگونه که در مقاومت اسلامی بدینگونه است.
آثار نرمشقهرمانانه در قرآن
آیات قرآن
دال بر اینکه امنیت و آرامش و گسترش وحدت از مهمترین آثار نرمش قهرمانانه است که
باعث میشود نرمش قهرمانانه نمودی از مقاومت سیاسی محسوب شود.
4 – 1)
امنیت و آرامش مؤمنان
در قرآنکریم
خداوند متعال به یکی از نتایج مهم این نرمش که همراه با شجاعت و استقامت است،
اشاره میکند، وعدهاي با عنوان امنیت و هدایت به راه صلاح و رستگاري در دنیا و
آخرت: « ...الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ
لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون» «آرى، آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود
را با شرك و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایت یافتگانند!»
(انعام/82)؛ در مجمع از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل نموده که این آیه متمم
قول حضرت ابراهیم (علیه السلام) است. خداوند متعال به يكي از نتايج مهم نرمشقهرمانانهاي
كه حضرت ابراهيم (علیه السلام) در مقابل مشركان و بتپرستان اعمال كرد، در اين آيه
اشاره فرموده است. (طبرسی، ۱۳۷۲،
ج4: ص507)
علامه
طباطبايي در تفسير شريف الميزان در ذيل اين آيه چنين مي فرمايد: از تأكيدهاي پي در
پي كه در آيه آمده است بر اين نكته رهنمون مي شويم كه امنيت و هدايت از خواص آثار
ايمان است، البته به شرط آنكه اين ايمان به واسطه ظلم پوشيده نشود. بنابراين از
سياق آيه ميتوان نتيجه گرفت كه ظلم مانع ظهور ايمان و بروز آثار حسنه و مطلوب آن
است. (ر.ک. طباطبايي، 1374ش، ج 7: ص279)
هم چنین صلح
حدیبیّه، پس از گرفتاری مؤمنان به بحران روحی و تردید در نتایج این معاهده، زمینۀ
نزول آرامش بر قلب آنان را فراهم ساخت، چنان که در سورۀ مبارکۀ فتح میفرماید:
«هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَۀ فی قلُوبِ المؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمَانا مَعَ
ایمَانِهِم» او همان خدايى است كه سكينت و آرامش و قوت قلب را بر دلهاى مؤمنين
نازل كرد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند، آرى براى خدا همه رقم لشكر در آسمانها
و زمين هست و خدا مقتدرى شكست ناپذير و حكيمى فرزانه است. (فتح/4)
مراد از
«سکینت» آرامش و سکون نفس و ثبات و اطمینان آن به عقایدی است که به آن ایمان آورده
است. پس، نزول سکینت را این دانسته: تا ایمانی جدید به ایمان سابق خود بیفزایند. و
مراد از «انزال سکینت در قلوب مؤمنان» ایجاد آن است بعد از آنکه فاقد آن بودند.
پس، معنای آیه این است: خدا کسی است که ثبات و اطمینان را، که لازمۀ مرتبهای از
مراتب روح است، در قلب مؤمن جای داد، تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشت بیشتر و
کاملتر شود. (طباطبایی، 1374ش، ج18: صص 386 و387).
بنابراین
نرمشقهرمانانه نه تنها در عرصه بين الملل و ديپلماسي خارجي داراي آثار و بركاتي
است، بلكه در حوزه داخلي نيز خاصيتهاي خاص خود را دارد؛ همانطور که جبهه مقاومت
نیز با صلابت خاص خود باعث آرامش در جامعه میگردد.
4 – 2)
گسترش اسلام و وحدت جامعهاسلامی
صلح حدیبیّه
تدبیر الهی و زمینهساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام و اجرای عمره با امنیّت و آرامش
گردید و به آنان اینگونه بشارت داد: «لَقَد صَدَقَ اللّهُ رَسولَهُ الرُّءیا
بِالحَقِّ لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ اِن شاءَ اللّۀ آمنینَ محَلِّقینَ
رُءوسَکُم و مُقَصِّرینَ لا تَخافونَ فَعَلِمَ ما لَم تَعلَموا فَجَعَلَ من دون
ذلِکَ فَتحا قَریباً» «و خداوند آن رؤيا را كه در خواب به تو نشان داد كه ان
شاءاللَّه به زودى داخل مسجدالحرام خواهيد شد در حالى كه از شر كفار ايمن باشيد و
سر بتراشيد و بدون هيچ ترسى تقصير كنيد، ديدى كه چگونه آن رؤيا را به حق به كرسى
نشاند. آرى او چيزهايى مىدانست كه شما نمىدانستيد و به همين جهت قبل از فتح مكه
فتحى نزديك قرار داد. (فتح/27)؛ براساس این آیۀ شریفه، فتح حدیبیه راه را برای
داخل شدن مؤمنان به مسجدالحرام با کمال ایمنی و آسانی هموار ساخت. اگر این فتح
نبود، ممکن نبود بدون خونریزی و کشت و کشتار داخل مسجدالحرام شوند و ممکن نبود
موفق به عمره شوند. صلح حدیبیه و آن شروطی که در آن گنجانیده شد این موفقیت را
برای مسلمانان ممکن ساخت که سال بعد بتوانند عمل عمره را به راحتی انجام دهند. (ر
. ک . فخر رازی، ۱۴۲۰،
ج۲۸: ص۸۶)
در شرائط
صلح، رشد و تعالی انسانها و رسیدن به سازگاري و هماندیشی، آسانتر و در نتیجه
گرایش انسانها به حق امکان پذیرتر است. از این روي چنانکه گفتهاند: شمار کسانی
که پس از صلححدیبیه به اسلام گرویدهاند، بیش از همه کسانی است که ظرف بیست سال
پیش از آن مسلمان شده بودند و با توجه آموزههایی دیگر پیامبر اکرم (صلیالله علیه
و آله و سلم) نخستین شخصیت در اسلام است که به دیپلماسی صلح جویانه مبادرت نمود و
سفیران خود را براي برقرار ساختن روابط مسالمتآمیز نزد دولتها و امپراتوريهاي
زمان خود اعزام داشت. پادشاهان مصر، بیزانس، حبشه و فارس از جمله کسانی بودند که
حضرت نمایندگان خود را همراه نامه نزد آنان فرستاد تا با اسلام آشنا شوند. افرادي
که براي این مأموریتها انتخاب شدند افرادي شایسته، داراي حسن اعتبار، دانشمند و
فرهیخته بودند و براي بحث و گفتوگو در معرفی دین جدید و بیان ویژگیهاي پیامبر،
توانایی لازم را داشتند. مهمترين عامل برقراري يك نظامحكومتي، اتحاد و هماهنگي
مردم است و اساس وحدت يك امت، پيوند دلهاي آحاد آن ملت است و تنها عاملي كه توان
انسجام دلها را دارد همانا احساس عدالت و شفقت از سوي مسئولين و زمامداران نظام
است. (ر.ک. نهج البلاغه، نامه53)
بنابراین
صلح همراه عزت زمینه ساز گسترش مرزهای جغرافیایی، و جهانی شدن پیام اسلام میگردد
و با تدارک قدرتی نرم که مشتمل بر تبلیغ مبانی فکری اسلام در سایۀ آرامشی بیسابقه
بود، گسترش سریع صورت میگیرد؛ همتنطور که یک از آثار و دستاوردهای جبهه مقاومت
نیز گسترش جغرافیایی اسلام و ایجاد وحدت در جامعه اسلامی است .
نتیجهگیری
از آنچه گفته
شد به دست میآید که در اندیشه اسلام ناب، انزوا طلبی و قطع رابطه با دولتها و
کاهش ارتباط با دنیا جایگاهی ندارد؛ اما نرمشقهرمانانه در عرصه دیپلماسی بر پایهها
و زیرساختهایی استوار است که بدون آن هیچ گونه نرمشی در برابر دشمن مجاز نخواهد
بود. بر طبق آیات قرآن حفظ عزت، نفیسبیل، پایبندی به اصول و آرمانهای اسلامی و
عقلانیت از مهمترین مبانی نرمش قهرمانانه است که باعث میشود نرمش قهرمانانه
نمودی از مقاومت سیاسی محسوب شود. همچنین آیات قرآن دال بر اینکه امنیت و آرامش و
گسترش وحدت از مهمترین آثار نرمش قهرمانانه است که باعث میشود نرمش قهرمانانه
نمودی از مقاومت سیاسی محسوب شود؛ بنابراین این دیپلماسی با هدف اصلاح دشمن انجام
شود تا دست از ظلم و طغیان بردارد نه اینکه در مقابل آرمانهاي اصلی خود را فراموش
کنیم. سپس بعد از آمادگی کامل نظامی در
برابر دشمنان، اگر آنها دست صلح و دوستی به طرف شما دراز کردند، با عزت کامل و با
بررسی اوضاع و مصلحت اندیشی میتوانید درخواست آنان را بپذیرید.دستور صلح و نشان
دادن نرمش در برابر دشمن از سویی با هدف خنثی سازی توطئههای استکباری اوست و از
سویی دیگر فرصتی برای تقویت ساخت درونی نظام فراهم خواهد آورد. نرمش قهرمانانه با
دشمن در سیاست خارجی با دیپلماسی فعال، حفظ موضع تهاجمی، غافل نشدن از دشمن و
مبارزه، شناسایی آماج حمله دشمن، و نیز بر مبنای عزّت، حکمت، مصلحت، عقلانیت و اصل
تدبیر و دور اندیشی؛ البته، مادامی که اصول و آرمان های اسلامی در تعامل با دشمن
محفوظ بماند و خدشهدار نشود.
کتابنامه
*** قرآن
کریم، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی همدانی،چاپ پنجم، قم، انتشارات جامعه
مدرسین، 1375.
ابنبابویه،
محمدبنعلی، منلایحضرهالفقیه، علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413ق.
ابن العربى
محمد بن عبدالله بن ابوبكر، احكام القرآن (ابن العربى)، بینا، بی چا، بی تا.
پورعسکر،
امیر حسین، مصادیق نرمشقهرمانانه در سیره انبیاء الهی از دیدگاه قرآن، پایگاه
اطلاعات علمی گنج، شماره195929، 1395.
تميمىآمدى،
عبدالواحدبنمحمد، غررالحکم و دررالکلم، سید مهدی رجایی، قم، دار الکتب الاسلامی،
1410ق.
خامنهای،
سید علی، بیانات، برگرفته از سایت www.khamenei.ir))
راغباصفهانی،
حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، بی تا.
سجادی، سیدعبدالقیوم،
دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، چاپ سوم، قم، موسسه بوستان کتاب، 1389.
سليمانی،
رضا، بشيری، عارف، علیمحمدی، سجاد، نرمشقهرمانانه در ديپلماسي خارجي از منظر فقه
سیاسی، فصلنامه مطالعات راهبردی بسیج، سال شانزدهم، شماره61، زمستان 1392.
شباننیا،
قاسم، مذاکره دولت اسلامی با سایر دول از منظر فقه اسلامی، چاپ اول، قم، مرکز بین
المللی ترجمه و نشر المصطفی، 1396.
شريف الرضي،
محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح) ، چاپ اول، قم، 1414 ق.
طباطبايى،
محمدحسين، تفسيرالميزان، محمدباقر موسوی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى،
1374 ه.ش.
طبرسى فضل
بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، با مقدمه محمد جواد بلاغى، انتشارات ناصر
خسرو، تهران، سوم،1372 ش.
فخرالدین
رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاءالتراث العربی،1420
ق.
مجلسى، محمد
باقر، بحار الأنوار، جمعی از محققان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.
معتمدلاری،
طوبی، حضرت موسی (علیه السلام) از دیدگاه قرآن و اهلبیت (علیه السلام)، اول، قم،
نور وحی، 1385.
مریدی،
فاطمه، مروری بر نرمشقهرمانانه در قرآن با تکیه بر کلام رهبری، دوفصلنامه علمي-
تخصصي انديشنامه ولايت، سال اول، شماره2، پاييز و زمستان 1394، صص109-125.
موسوى
بجنوردى، محمد، قواعد فقهيه، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ( ره)، موسسه چاپ
و نشر عروج، تهران، سوم، 1401 ق.
[1]. طلبهی سطح سه رشتهی تفسیر و علوم قرآنی جامعهالزهراء س (نویسنده
مسئول). 09132013833
[2]. طلبه سطح4 رشتهی
تفسیر تطبیقی جامعهالزهراء سلاماللهعلیها و پژوهشگر رشته تفسیر تطبیقی در پژوهشگاه حضرت معصومه (س).09194524309. Hosinzadeh110@gmail.com..
[3]. دانش آموختهی سطح 4، رشته تفسیر تطبیقی، مدرس و
پژوهشگر رشته تفسیر جامعة الزهرا(س).۰۹۱۲۸۵۴۳۷۲۰. m.mousavi5888@yahoo.com